Sunday, January 13, 2013

دلنوشته ای به مصطفی تاجزاده! «زندانی سیاسی که از سیاستمدارانِ آزاد، آزاده تر است.» وهشدار به جامعهء مدنی ایرانی!/ «تاکتیک درست چیست»؟





پیام تاجزاده از زندان: از هیاهوی اخیر نباید ترسید؛ باید از انتخابات آزاد دفاع کرد/ می خواهند ایران را عربستان سعودی کنند. (اینجا بخوانید)
من باز هم بر این اصل اصرار می ورزم که راه نجات کشور انتخابات آزاد است و اگر بیرون زندان بودم بزرگ ترین کمپین را برای دفاع از انتخابات آزاد که امری قانونی و مشروع است، برپا می کردم. آلان هم از هر کسی که به فکر استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ایران است و نمی خواهد کشورمان هم سرنوشت با لیبی و یمن و سوریه بشود، می خواهم که برای برگزاری انتخابات آزاد در ایران بکوشد. نه فقط در انتخابات آتی بلکه در همه ادوار.
در واقع انتخابات آزاد، استراتژی اصلاح طلبان ایران است و هم چنان که جنبش سبز با انتخابات شکل گرفته، پیروزی آن هم در گرو برپایی انتخابات آزاد است و در آن صورت هرکس که رأی بیاورد مورد احترام همه است.
در هیاهوی اخیر نباید ترسید و باید قاطع و همه جانبه از انتخابات آزاد دفاع کرد به گونه ای که در ایران یا انتخابات آزاد برگزار شود یا خدای ناکرده انتخابات رسوا.
قصد داشتم این نوشته را به عنوان نقدی بر آخرین تاکتیک و استراتژیِ اعلام شده از سوی مصطفی که نتیجه گیری آن در بالا نقل شده است بنویسم. ولی قلم همراهی نمی کند.
-          قلم -  مرد! در دیزی باز است حیای گربه چه شده؟ تو می خواهی یک زندانی سیاسی شجاع را "نقد" بکنی!
-           من – چه خاکی به سرم بریزم؟ این دوست ما در زندان – مثل اینکه – یک بزرگتر در بیرون ندارد؛
بالاخره توافق کردیم «دلنوشته ای برای مصطفی» بنویسیم؛ شاید یک گوش شنوا پیدا شد! – از اینها که به عافیت طلبی پشت مصطفی قایم شده اند –

مصطفی عزیز!
نوشته اید: « انتخابات آزاد، استراتژی اصلاح طلبان ایران است و هم چنان که جنبش سبز با انتخابات شکل گرفته، پیروزی آن هم در گرو برپایی انتخابات آزاد است و در آن صورت هرکس که رأی بیاورد مورد احترام همه است.» (استراتژی)
و نوشته اید: « آلان هم از هر کسی که به فکر استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ایران است و نمی خواهد کشورمان هم سرنوشت با لیبی و یمن و سوریه بشود، می خواهم که برای برگزاری انتخابات آزاد در ایران بکوشد.» (تاکتیک)
ملا لغتی بازی در نمی آورم که بگویم «جنبش سبز با انتخابات شکل نگرفت! بلکه این شعلهء جنبش سبز بود که در انتخابات از زیر خاکستر 34 سال سرکوب فوران کرد».(حکایت مرغ آتش و 200 سال استبداد و آزادی خواهی را که حواسمان هست؟) و قبول دارم که «انتخابات آزاد» نه تنها استراتژی اصلاح طلبان که «استراتژی اکثریت قاطع جریانات سیاسی اپوزیسیون با خُلقیات تند و نرم که به کمتر از براندازی رضایت نخواهند داد» هم هست!
ولی در مورد «تاکتیکِ» پیشنهادی شما؟ چند نکته به نظر جا افتاده باشد!
1-       تا انتخابات که آخر خرداد 92 – ممکن است سلطان اجازه بدهد برگزار شود – 6 ماه مانده است!
2-       همین چهارشنبه احمدی نژاد دستور داده نماینده های منصوب رهبری در مجلس با لباس مرتب و ناخن های کوتاه شده به صف باشند. می خواهد از آنها بازدید داشته و حالی شان بفرماید که حداقل با حذف چهار پنجم یارانه بگیران می شود یک پنجم از پایین ترین لایه های طبقات اجتماعی را به خدمت «تحرکات سیاسی مورد نیاز در بهار 92 » که به منظور دفاع از کیان "نظام" برنامه ریزی شده، در آورد و این تصمیم را ایشان "اتخاذ" فرموده اند و "رهبر" نیز هیچ چاره ای به جز صدور حکم حکومتی جهت اجرای آن ندارد!
3-       مصطفی جان! تفاوت من و شما و دوستان اصلاح طلب که از چند ماه پیش شال و کلاه کرده اند و هر روز با ناخن های مانیکور زده در انظار ظاهر می شوند؛ با احمدی نژاد – حداقل در سیاست امروز – این نیست که ما بچه های خوب و حرف شنوی هستیم و ایشان بچه "سرتق" است.  تفاوت حداقل در مباحث تاکتیکی جای دیگری است.
احمدی نژاد و تیم مشاورانِ "هدفمند" ایشان به روشنی می دانند که "بندِ اقتصاد ایران" را آب برده است و با ظاهر شدن لاجرمِ آثار تحریم های اقتصادی در بهار 92، "اَبرتورمِ" طراحی شد، «ساختار اقتصاد ملی را "پودر" خواهد کرد»!
(بماند که دوستان اصلاح طلب شما که پشت عافیت طلبی و خوشبینیِ "انشاا...گربه است" قایم شده اند و از شما که «در بند هم هستید به عنوان سخنگو – برگ سوخته – استفاده می کنند»، دلشان خوش است که بلکه، یکی مثلِ  "عسکراولادی" و یا خودِ "آقا" خواب نما شوند و به آنها اجازه بدهند در انتخابات آینده کاندید معرفی بکنند.)
مصطفی گرامی!
سناریوی واقع بینانه برای اتخاذ تصمیم و تعیین تاکتیک که می شود تا 99% روی آن اطمینان خاطر داشت، را برایتان تصویر می کنم:
-          «به هر دلیل سیاست های اتخاذ شده از سوی "رهبری فردی" ساختار کشتی ثبات را شکسته است؛
-           سیستم فرماندهی کودتا به این واقعیت اشراف دارند؛
-          اقتصاد ایران با ابزار های موجود قابل بازسازی نیست؛
-          کشتی تایتانیک نظام غرق خواهد شد؛
-          قبل از اینکه با ظاهر شدنِ آثار تحریم های مالی در روزهای آتی عنان کنترل اجتماعی را از دست بدهیم؛
-          باید 500 هزار نفر آدم جدید به کارگزاران دولتی اضافه شوند؛
-          لشکری از پایین ترین اقشار اجتماعی با یارانه های 5 برابرِ یارانه های فعلی به خدمت گرفته شوند؛
-          تا با حذف حتی - اگر شده - نیمی از جمعیت ایران؛
-          – که با حملهء اسراییل به ما یا ما به اسراییل تقصیر آن به گردنِ آمریکای جنایتکار است  - ؛
-          بشود "نظام" را از این مخمصه بیرون کشید!»
حال مایلم ببینم "تاکتیک" اصرار بر انتخابات آزاد در خرداد 92 را در کجای این وضعیت می خواهید توجیه و یا انجام آن را بگنجانید؟
واقعیت این است که جنگ جهانشمولِ "نظامِ" کودتا با مردم ایران و جهانِ متمدن از روز جمعه 22 خرداد 88 شروع شده است. – شما و دوستانتان اطلاعاتِ بیشتری از «بعد از ظهر آنروز و ملاقات مصباح یزدی و جنتی با خامنه ای» دارید. -
ماشین کودتا یک به یک سنگرهای استقرار خود را از دست داده است. مشروعیت مردمی سیستم به حداقل ممکن رسیده و با بی لیاقتی و نادانی – شاید هم خیانتِ کارگزاران نالایق - حدود 400 میلیارد دلار از ثروت ملی به غارت رفته و یا سوزانده شده است و     "نظام" در موقعیتِ "غریقی" است که می تواند 50 نفر انسان "مصلح" را که برای نجات او اقدام می کنند – قبل از غرق شدنِ کامل – "خفه" بکند.
تبصره: هروقت به این قسمت از تحلیل اوضاع می رسیم، آن جوک آموزنده جلوی چشم ظاهر می شود؛ که از همشهریِ ما می پرسند:
-          اگر کشتی شما غرق شده بود و در دریا کوسه ای به دنبالت بود چکار می کنی؟
-          خوب معلوم است «میروم بالای درخت»؛
-          آخه مرد حسابی وسط دریا درخت از کجا پیدا می کنی؟
-          مگر نمی بینی «مجبورم! مجبور!»
مصطفی عزیز! روایت آنچه در پیش است؛ آسان نیست! آدم دلش به حال خودش، خانواده، همشهری ها و هم میهنانش می سوزد، که هیچ! دل آدم به حال "نظام" و قایق کوچکی که برای فرار نهایی آماده کرده اند نیز می سوزد؛ ولی این آن شرایطی است که به وجود آمده و شما هم مجبور خواهید شد در این وضعیت «تصمیم سازی» بکنید.
مطمئن هستم که در صورتیکه حتی 10% هم، احتمال تحقق موضوعاتِ مطرح شده درست باشد – که متاسفانه 99% درست است – دیگر «تاکتیکِ ایجادِ کمپین برای انتخابات آزاد» تاکتیکِ به روز و صحیحی نخواهد بود!

تاکتیک های پیشنهادی اما...
1-       فوراً موضوعِ صحت گزاره های طرح شده در سناریوی فوق را با کارشناسان و استادان علوم اجتماعی و اقتصادی کنترل بنمایید؛
2-       اطلاع رسانی به افکار عمومی و مطلع کردن آنها از وضعیت موجود را به عافیت طلبی نفروشید؛
3-       مقاومت در مقابل حذف یارانه های 60 میلیون از اقشار اجتماعی را به شعار ملی تبدیل بکنید؛
4-       استعفاء خامنه ای از "رهبری فردی" و برکناری بلادرنگ مسئولین اقتصادی، سیاسی و نظامی کودتا را - بابت کوتاهی و یا خیانت - عملی سازید.
در جریان اجرای تاکتیک های فوق است که نباید از استراتژی «انتخابات آزاد» عدول شود و اقدام عملی برای برگزاری «انتخابات آزاد» به تاکتیک مبارزاتی مردم ایران "ارتقاء" خواهد یافت.
ما آنچه شرط بلاغ هست را در این «دلنوشته» و یادداشت های متعدد در 9 ماه اخیر گفته ایم. شما و دوستانتان و اپوزیسیون دگراندیش ایرانی «خواه پند گیرید، خواه ملال»!
25 دی ماه 1391

No comments:

Post a Comment