Thursday, December 20, 2012

بمناسب شب یلدا! «تاریکیِ شبِ دروغ و مصلحت اندیشیِ معیوب، خسته و رنجورمان کرده»! برای پایان دادن به بلند ترین شبِ ها "پیمان همدلی" می بندیم؟


 هوشنگ ابتهاج 


این نوشته، در شب یلدای 1391، با تاکید بر ضرورتِ "اتحاد" برای  گذشتن از شبی که با تاریکیِ «تقیه، دروغ و مصلحت اندیشی حاکمان» بر زندگی ما ایرانیان خیمه زده و آن را «تباه» کرده است، نوشته می شود!
اگر تمامی زیبائی هایِ شب یلدا را در "آگاهی" از اینکه «بلند ترینِ شبهای سال است» بدانیم. «آگاهی و همدلی» بر ضرورتِ پایان دادن به «بلندترین شبِ تاریخِ میهن» هم، می تواند زیباترینِ زیبایی ها باشد! 

هم میهنان!
تاریکی بلند ترینِ شب ها - شبِ دروغ، دروغ و دروغ - خسته و رنجورمان کرده است!
هیچ چاره ای نیست. باید دروغ و مصلحت اندیشی مکارانه را کنار گذاشت!
برای باز سازی زیرساخت های زندگی اجتماعی مدرن که بدست یک فرآیند طولانی "تقیه،دروغ و مصلحت اندیشی معیوب" شکل و محتویِ شخصیتِ اجتماعی و حیاتِ فردی ما ایرانیان را  قلب کرده است.  حداقل در 20 سال آینده، جز کار،کار و کار! هیچ چاره دیگری وجود ندارد.

اگر قرار باشد وجه "ایجابی" آنچه ما را نجات خواهد داد . کار،کاروکار باشد. وجه سلبی آن را نیز باید معین کنیم. وجه "سلبی" مورد نیاز - که زخمه های فلاکت را بر جسم وجان ما ایرانیان کوبیده، کشور ثروتمند و سابقهء تمدن باشکوه مان را، هدف آماج هجمه های نابود کننده قرار داده - دروغ است!

تمامی کسانی که به هر دلیل – حداقل در 33 سال گذشته – صبح وشام جامعهء ایرانی را با دروغ آکنده اند را نباید تحمل کرد. کنار گذاشتن دروغ با ابزاری "مطلقاً مسالمت آمیز" امری اجباری است. لابدی که هیچ مصلحتی نمی شناسد.

«واقعیت این است که سیستم حکومتی موجود سالها هست که توسط حاکمان آن ساقط شده است. کودتای 88 مرده است. وما داریم با سرعت به سمت یک نابودی تاریخی سقوط می کنیم.»

چه باید کرد؟
«آشتی با دنیا، پذیرفتن هر کمکی که ممکن است به هر دلیلی از دنیای خارج جذب کرد. و آشتی در دردرون و کنار گذاشتن "دروغ و مصلحت اندیشی" در  ادارهء امور کشور!  اصولی است که دست یافتن به آنها ضرورت آنی پیدا کرده اند.»

کنار گذاشتن تمامی اقداماتی که به امید واهی – انشالله گربه است -  از طرف حاکمان  به شکل "تقیه" در مقابل مصائب طبیعی و واقعیت های قوانین طبیعت و در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با آنها روبرو بوده و هستیم. نیز موضوعیت برخورد آنی پیدا کرده است. باید همه – ازجمله حاکمان – بپذیریم که با قوانین طبیعت نمی توان مبارزه کرد.

به هر طریق و راهی که ممکن است. باید "دین باوران" حاکم را راهنمائی کرد که موضوع "تقیه" مورد قبول آنها در موضوعات اجتماعی می تواند کاربرد داشته باشد. ولی در مقابل واقعیت های زندگی و در علوم طبیعی! جایی برای مصلحت اندیشی وجود ندارد.

"رهبری فردی" و کسانی که برای حفظ نظام حکومتی خودشان سیاست مصلحت اندیشی و دروغ پراکنی را در پیش گرفته اند. باید متوجه شده باشند. که «با کفش چوبی خیس نمی توان در داخل پست برق فشارقوی کار کرد» و... ادامهء این وضعیت «محمل های ایمانی و اعتقادی ندارد. بلکه عین نادانی است».

هیچ فرقی نمی کند که عرصه چه باشد. موضوعات واقعی زندگی در اقتصاد، پزشکی، اعتیاد، اشتغال، تحصیل، تصادفات جاده ای و... نیاز به راهکارهای "مدیریت علمی" برای خاتمه دادن به بحران سیستمی شدهء امروز دارند.

تاکید مجدد دارم. اگر اولویت اول برای کاری که باید انجام بدهیم "کار،کار و کار" باشد و اولویت اول برای اینکه چه کارهائی را نباید بکنیم را در اجتناب از "دروغ، مصلحت اندیشی و علم ستیزی" قبول داشته باشیم. تا زمانیکه  سازمان یابی های صنفی، اجتماعی و سیاسی مورد نیاز برای جامعه مدنی فراهم نشده است. مبارزه برای کسب قدرت سیاسی و طبقاتی ما را به هیچ مقصد مقصودی نخواهد رساند!

برای دست یافتن به امیدِ رسیدن به شادی گم شده!:

-           هیچ چاره ای جز تمکین به «علم ، علم و علم» نداریم!
-          هیچ ارزشی بالاتر از «کار،کار و کار» نیست!
-          هیچ دشمنی بزرگتر از «مصلحت اندیشی معیوب، عدم رعایت صداقت و عفریته ای زشت تر از "دروغ، دروغ و دروغ" حیات اجتماعی ما را تهدید نمی کند!
شب یلدای 1391 - بلند ترین شب سال - مبارک باشد!
شبی که در باورهایمان، برای پایان دادن به بلند ترین شبِ تاریخ ایران، "پیمان همدلی" می بندیم!

30 آذر 1391

No comments:

Post a Comment