Monday, December 3, 2012

نقدی بر اعتصاب غذا تا "مرزِ جان" و تاکیدی بر اهمیتِ هوشمندی در رهبریِ شبکه های اجتماعی - نسرین ستوده را آزاد کنید

درخواست دکتر محمد ملکی از نسرین ستوده:
هنوز زخم از دست دادن عزیزمان هدی صابر را بر بدن داریم به اعتصاب غذایت پایان بده (یکشنبه14 آبان 1391) 


اولین بارقه های عجز در سیاست ورزی در خصوص اعتصاب غذای "نسرین ستوده"، در نامهء سیصد فعال مدنی؟! ( + ) و در گزارهء « ما نیز به عنوان عضوی از اعضای جامعه ی دردمند و حق شناس به شما اعلام می کنیم؛ خانم ستوده، مهراوه خندان، دختر شما و عزیز ما، دفاع بی حد و مرز از او وظیفه ی معلوم ما. نزد شما متذکر می شویم که اجازه ندهیم کوچک ترین بی حرمتی به ساحت کودکانه مهراوه صورت پذیرد.» ظاهر شده! در ادامه تعداد متنابهی نامه های پرشور و همراه با شِکوه و قسم های تند وتیز برای راضی کردن این دختر ایرانی برای "زنده ماندن" فضای سیاست ورزی ایرانی را درنوردیده است.

حداقل در چندین مصاحبه با کانال های تلویزیونی شبکه های خبری مهم - نیز - موضوع درخواست برای پایان دادن به اعتصاب غذائی، که به شدت در حال آسیب زدن به "سلامتی نسرین" هست، تکرار شده و خواهد شد.

در جمعبندی از مسیری که "همه باهم" در این بیش از چهل روز همراه با نسرین طی کرده ایم؛ نشانه هائی از هوشمندی مشاهده نمی شود. جان نسرین هر روز بیشتر از دیروز در خطر است و با راهنمائی سیصد فعال اجتماعی، حاکمان فشار بر دختر نسرین را هم – محتمل – افزایش خواهند داد.

این قلم به نوبت خود در این خصوص و موضوع مطالبهء به حق نسرین ستوده آنچه بر عهده داشته و می توانسته انجام داده و در یادداشتی که اولین بار حدود 30 روز پیش نوشته شد، دیدگاه و همفکری خود را تقدیم "نسرین" و دوستان ایشان نموده ام.(اینجا بخوانید) و به عنوان "احدی" از جنبش سبز مردم ایران ادامهء اعتصاب غذای نسرین را از روزی که دکتر محمد ملکی از ایشان درخواست کرده اند به اعتصاب خود پایان بدهند، ( اینجا ) غیر ضرور می دانم.

واقعیت این است که آن مامور اطلاعاتی که حسبِ نقل از همسرِ محترم و زحمتکش نسرین، او را به ادامهء اعتصاب غذا تشویق و تهیج کرده و می کند؛ همهء ما را سرکار گذاشته و انرژی قابل توجهی را  - از جنبش سبز مردمِ آرزومند ایرانی - به خدمتِ اهداف ماشین سرکوب مافیای قدرت در ایران گرفته است.

با تمام احترام و علاقه ای که برای نسرین و خواستهء بر حق ایشان قائل هستیم. با توجه به سیاست هائی که "دلقک" های جناح حاکم در روزهای اخیر بر شیپورهای جهل و فلاکت آنها می نوازند. تمرکز بر اعتصاب غذای نسرین را، اگر در فقدان توجه به وظایف اصلی "جنبش سبز"  انجام شود، مفید نمی دانم. – حتی برای نسرین –

بر این اساس و ضمن تاکید مجدد بر موازین اعلام شده در یادداشتِ « اعتصاب غذا در زندان "تاکتیک" یا "استراتژی"» توجه دوستان و فعالین اجتماعی در ایران امروز را به این نکتهء اساسی جلب می کنم که:

«جناح حاکم با روشهائی که تخصص آن در حیطهء مهارت های محمد تقی مصباح یزدی و تشکیلات مصباحیه قرار دارد؛ سعی در پنهان کردن "فروپاشی"  در ساختار سیاسیِ حاکمان و پراکنده کردن افکار عمومی از توجه به موضوعات اساسی جنش را دارد! و در روزهائی آتی نیز در نظر دارند با تناقض گویی در خصوص پروندهء قتل "ستار بهشتی"، دمکرات شدن "احمدی نژاد"، جنگ زرگری بر روی موضوعاتی چون "ایرانی گری" و ایجاد شرایط ایذائی برای "زندانیان سیاسی" و میرحسین و شیخ کروبی در حصر، به اهداف "پنهانی" خودشان – که همان بازسازی سیستم پاشیده شدهء ساختار قدرت است – ادامه دهند!»

وظیفهء اول جنبش سبز در این شرایط توجه به ملزوماتِ شکل دادن به "افکار عمومی" برای رصد کردن اقدامات خلاف قوانین فعلاً موجود و جلوگیری از موثر بودنِ  "فریب و نیرنگ های" مافیای قدرت است! قدرت فاسدی که دیگر قادر به اعمال حاکمیت بر "بیت"های شخصی خودشان هم نیستند و «افکار عمومی خواهان استعفا و کناره گیری آنها از قدرت است»!(زجوع شود به نامهء دکتر محمد ملکی به آقای خامنه ای)

14 آذر ماه 1391

No comments:

Post a Comment