Wednesday, October 24, 2012

به دزدی که از دزدهای دیگر دزدی بکند. شاه دزد می گویند! صفت توصیفیِ دزدی که از شاهِ "مافیای دزدان" دزدی بکند، چیست؟



نظری بر خبر های اقتصادی و تحلیل های ارائه شده در وبلاگ «ایران آباد» مبین این واقعیت است که مافیای حاکم بر ایران حداقل مبلغ 400 میلیارد دلار در 7 سال گذشته از محل درآمدهای ناشی از فروش ارز دزدی کرده است.( منظور از دزدی این است که این مبلغ  از مدار گردش در اقتصاد ایران خارج شده است.)



دزدی بدون زحمت زیاد 400 میلیارد دلار در 7 سال را اگر  "شاه دزدی" ندانیم، واقعاً نهایت بی انصافی است. صاحب نظران اقتصادی در اولین فرصت وبا وزیدن نسیم "سبز آزادی" در ایران آرزومند. دلایل کافی به ما ارائه خواهند داد که تاکنون دزدی به این بزرگی و به این آشکاری در تاریخ بشر  "مانند" نداشته است.

نویسندهء این مطلب اولاً آگاه است که هیچکدام از خوانندگان این یادداشت تصویر ذهنی روشنی از "مقدار" این میزان پول دزدی شده ندارند. ولی یقین دارد که هیچ یک از خوانندگان این مطلب "فلاکتی" را هم که در زندگی خود و اطرافیانشان در 7 سال گذشته اتفاق افتاده – در ضمن اینکه با گوشت و پوست و استخوان لمس می کنند – هنوز هضم و باور نکرده اند.

نوک قلهء فلاکت های اجتماعی، اعتیاد، بیکاری، فقر، فحشا، اختلافات خانوادگی بر سر مسائل جرئی مالی و آبشاری از چک های برگشتی در سیستم معاملاتی در بازار ایران هنوز از نقطه نظر ذهن ساده معادل با "خصلت های فردی نانجیب" شناخته می شود و ایرانی جماعت در زندگی شخصی خود از این همه بی مبالاتیِ بغل دستی که باعث شده "او" در منجلابی از "فلاکت" در غلطد حیران است. تا روزی که نوبت به خودش برسد.

تازه در این موقع است که متوجه می شود. آن چیزی که قاموسِ زندگی او را – همان سان که تا دیروز زندگی برادرش را – در هم می کوبد. حرص بدست آوردن "پوستینی" بر آب روان نبوده، بلکه این "پوستین" است که او را رها نمی کند!

من در این مقال و با ذکر واقعیت های ذکر شده در بالا فقط در نظر داشتم فرصتی برای آشنایی با "فلاکتی" که بر جامعه ایرانی رفته و در حال وقوع هست را فراهم نمایم. لیکن موضوع این یادداشت روشن کردن پروژکتور بر اتفاقات سیاسی روز است که در محفل مافیای حاکم بر ایران در حال وقوع است.

واقعیت این است که رئیس جمهورِ هم نظر با آقای خامنه ای با نوشتن نامهء سرگشاده در مقابل نامهء محرمانهء رئیس قوه قضاییهء منصوب آقای خامنه ای بخشی از قواعد بازی "سیاست ورزی" در ایران را بر هم زده است. در این یادداشت می خواهم علت و عوامل جنبی این اقدام را معرفی کرده، نوری بر زوایای مبهم این اتفاقات بتابانم.(با قید این واقعیت که موضوع بیشتر مسخره و خنده دار است تا موضوعی برای نگرانی "مردم شریف، زحمتکش و آرزومند ایرانی"!)

الف) موضوع چیست؟

موضوع خیلی ساده تر از آن است که بشود باور کرد. 33 سال پیش – مثلاً – انقلابی در ایران اتفاق افتاده و ما همه با هم به شادمانیِ پایانِ سالهایِ حکومتی استبدادی "جشنی" برگذار کردیم. این – مثلاً – انقلاب در همان روزهای اول توسط برخی که احساس زرنگی و مقبولیتی اسلامی در میان مردم داشتند، مصادره شد.

رهبران مصادره کنندهء انقلاب برای تداوم حکومت که از بد روزگار آنها "جمهوری" نامیده شده بود. در فراز هائی چند امکان قبضهء قدرت را در دست خود با تعریف "رهبری فردی" فردی مجتهد مسلمان در قانون اساسی فراهم کردند.(شاید بتوان گفت که این اولین اشتباه مهم آقایان بود.)

بقیهء مسیر را همه با هم آمده ایم. حکومتی فردی و مصادره شده در آخر قرن بیستم، پایان هزارهء دوم میلادی و آغاز هزارهء سوم شکل گرفته است.(با اجازهء خواننده سئوالی از روی شیطنت بکنم؛ اگر علی آقا نه! شخص شما در راس این حکومت فردی بودید فکر می کنید اوضاع بهتر از این می شد؟)

اکنون در مسیر گذر از یکی از گردنه هایِ تاریخ این جمهوری قرار گرفته ایم! 25 سال حکومت "مطلقهء" علی خامنه ای به زودی تمام خواهد شد. این در شرایطی است که باندهای مافیائی قدرت بر سرکار هستند و هیچ کس حاضر نیست از صندلی خود بلند شود! دو "مجتبی" در این بازی تحت شدیدترین فشارها هستند. فشار ناشی از زیاده طلبی که ریاد هم برای آن زحمت کشیده نشده است. خواب را از چشمان هر دو مجتبی که از قضای روزگار رفیق هم هستند ربوده است. من به فصل مشترک سیاسی این دو اشاره می کنم که هر دو از دوستان نزدیک "سعید امامی" بوده اند.  

ب) درد بی درمان!

در داستان های قدیمی داریم که پادشاهی از خدا می خواهد این قدرت را به او عطا بفرماید که به هر چیزی دست می زند. آن چیز تبدیل به طلا شود. (بقیه داستان روشن است در اعتصاب غذای خشک بیشتر از حداکثر 7 روز نمی توان زنده ماند.)

حکایت مجتبی های ما است.

ج) آقایِ دو مجتبی کیست؟

در تیتر این یادداشت سئوال کردیم. دزدی که از شاه دزدِ مافیایِ دزدان، دزدی کند را چه می توان نامید. من پیشنهاد می کنم او را آقای دو مجتبی بنامیم. چرا؟

1-       200 میلیاردلار از سرمایه ملی بطور مستقیم و با سند و مدرک که در اختیار "رئیس جمهور هم نظر آقا" قرار دارد به حساب های شخصی و اطرافیان نسبی و سببی آقایان "مجتبی" واریز شده است.
2-       200 میلیارد دلار غیر مستقیم هم بصورت گشایش اعتبار های صوری و ساختگی جمعاً به ارزش 480 میلیارد دلار در اختیار وابستگان و اطرافیان "آقا" – حتی بانکهای خصوصی ایشان - گذاشته شده و اسناد و مدارک آن در سیستم بانکی، بانک مرکزی، گمرگات و علاوه بر اینها در سیستم بانکی  "جهانی" ثبت شده و انحراف از تامین منابع و مصارف آن قابل ارائه در هر محکمه ای هست.
3-       رئیس جمهورِ هم نظر با آقا چیز زیادی نمی خواهد. او اهل معامله است. جمهوری مادام العمر تیم خود را می خواهد. برآورد ارائه شده از طرف این شاهِ شاهانِ دزد این است که «مدیریت کار را به من بسپارید و حداقل 8 سال دیگر ریاست جمهوری تیم مرا تا علی خامنه ای زنده است. تامین کنید! در مقابل، اسناد دزدی شما را رونخواهم کرد!»
د) بازی ادامه دارد!


آیا با چشم اندازی که در بندهای قبلی این گزارش تحلیلی مطرح شده بود. خبر جلسهء بالا عجیب است؟ پس از ساده کردن صورت مسئله خواهیم داشت! نماینده های مجتبی 1 و مجتبی 2 با رئیس جمهور منصوب مجتبی 1و2 جلسه داشته اند!

جمعبندی مختصر برای امروز:

ملاحظات:

-          هزارهء سوم میلادی است.
-          دنیا به آرامش و خاورمیانهء رفاه نیاز دارد.
-          پول "کثیف" ناشی از دزدی در جهان متمدن بیشتر از 10% ارزش اسمی مشتری ندارد!
-          مردم ایران بیش از این تحمل تحقیر و فلاکت را ندارند!
-          حق با آقای ارسلان فتحی‌پور، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس  است.(اینجا)  در دنیای امروز دلار تقلبی به دلاری گفته نمی شود که در خزانه داری آمریکا چاپ نشده باشد. دلارهای کثیف که نقل و انتقال آن از طریق سیستم بانکی ایالات متحده ثبت و ربط نشده باشد نیز دلار تقلبی محسوب می شوند.
جمعبندی که بشود این یادداشت را با آن خاتمه داد. ساده تر از آن است که بتوان تصور کرد. «بازی داردتمام می شود!»

چرا؟

1-       «جنبش سبز مردم ایران»(اینجا) پروژکتورهای آگاهی بخش را برای مردم روشن کرده اند. مردم همه چیز را می دانند!
2-       اکثریت مطلق پرسنل سپاه و بسیج متوجه می شوند که از آنها سوء استفاده شده است!
3-       قرارگاه خاتم الاتبیا به عنوان "ماشین پول" سپاه در میان پروژه های عمرانی اَلکی "درگِل" گیر کرده است!
4-       حتی اکثریت مجلسی که به دستور مستقیم رهبر و عمداً از پاسداران درجه دو ومطیع رهبری تشکیل شده است. هزینهء  نرخ همکاریشان برای سرکوبِ مردم از حدِ "توانِ پرداختِ" سیستمِ حاکم بیشتر است!
3 آبان 1391

 *****
مطالعهء یادداشت «بختک چیست؟» به خوانندهء علاقه مند توصیه می شود :



No comments:

Post a Comment