Sunday, August 12, 2012

خودزنی حاکمان در مقابله با خسارات زلزله آذربایجان و وظایف جنبش سبز مردم ایران



عملکرد دولت و صدا وسیمای میلی در ایفای وظیفه و نقش در زلزلهء  6.4 ریشتری در آذربایجان – که حسب نظر صحیح و کارشناسانه دکتر عکاشه در هیچ جای دنیا کشته نمی دهد – مبین این واقعیت است که در ایران امروز برجسته ترین واقعیت، « "عدم "استقرار" دولت مرکزی و سازمان حکومتی است» و حتی شاهد وجود حداقل سازمان حکومتی، حتی عقب مانده "هم" نیستیم.

توجه خواننده را مجدداً به سه گزارهء اساسی در یادداشت «با استیصال حاکمان چه باید کرد...» جلب  می کنیم:

... واقعیت این است که حاکمیت موجود در کشور از مرحله "خود زنی" گذشته است. سایه ای از حکومت که باقی مانده بیشتر شبیه "سلیمان نبی" است که بر تراس کاخ حکومتی از قید حیات رهانیده شده است. ( سلیمان در جلوی قصر خود، بر عصایی تکیه کرده بود و بر همان جا درگذشت، و مرگ او زمانی برای مردم معلوم شد که موریانه عصای او را خورد و وی به زمین افتاد.)
مبارزه سیاسی و طرح جوک و تمسخر برای مبارزه با این "موریانه خورده" کمک به دوام "خاطره" از حکومتی است که روزی وجود داشته است! و امروز فقط در خاطره ها می تواند حکومت بکند.
وظیفه "رهبری جنبش سبز" در این شرایط چیست؟ اعمال حاکمیت! ...

وقت آن است که به جمله تاریخی و بیان شده به زبان عامیانهء  شیخ شجاع کروبی یک بار دیگر توجه داشته باشیم. ایشان در مناظره های سال 88 بود که اعلام کردند. «اگر دولت داری این است که ا.ن. انجام می دهد، "عمه جان من" هم می توانند دولت داری کنند.» واینکه « حکومتی که داریم نه "جمهوری" است و "نه اسلامی"»!

بیایید بپذیریم که بضاعت دولت منصوب همین وزارت بهداشت و وزارت کشور هست، که تنها نمایندگان حاکمیت بودند که به مناطق زلزله زدهء آذربایجان  ارسال شده اند.
بپذیریم که ماشین سرکوب سپاه و بسیج ماهیت ارتباط با جامعه را کاملاً از دست داده اند.
و بپذیریم که کشور با 75 میلیون جمعیت در فقدان حضور یک دولتِ حداقلی در معرض "مسخره ترین" خطرات ایمنی – ونه حتی امنیتی – قرار دارد.
واقعیت این است که «سیرک حاکمیت» با به آتش کشیدن چادر سیرک، حیات و سلامت 75 میلیون تماشاگر خود را به خطر انداخته و خطر تاخیر در "اعمال حاکمیت" توسط "شبکه های اجتماعی سبز" به  موضوع روز "جامعه ایرانی" تبدیل شده است.

برنامه های حداقلی این "اعمال حاکمیت" در حال حاضر در سه سرفصل اساسی قابل ارائه است:
1-      مردم با ایجاد شبکه های اجتماعی باید در حمایت از حیات اجتماعی خودشان و یاری ویاوری همدیگر – کاری که به خوبی در زلزله آذربایجان با آن آشنا شدند – به مقابله با خطرات طبیعی، اجتماعی و مزاحمت حاکمان مستقر برآیند.
2-      خطر کشاندن کشور به عرصه یک جنگ نابرابر با جهان متمدن و "جنگ افروزان" بین المللی به مهمترین تاکتیک حاکمان برای حفظ حاکمیت "غیر مشروع" تبدیل شده است. ترویج «صلح، صلح وصلح» و اعلام علنی به دنیا که "صلح طلب ترین مردم تاریخ" در ایران، هرگونه جنگ افروزی را محکوم کرده و با آن همراهی نخواهند کرد. اساسی ترین وظیفه همهء نهادهای مردمی و فعالین سیاسی و اجتماعی در عرصه حیات کشور است.
3-      بایکوت تمامی اقدامات خلاف قانون اساسی فعلی و عدم همکاری شهروندان با اقدامات مخالف قانون اساسی محور دیگر و مهم "وحدت رویهء" شهروندان است. (روشن است که در مرحله بعدی تغییر در ساختار های استقرار اراده مردم، شهروندان در این خصوص و مسئولیت مربوط به آن مورد پرسش قرار خواهند گرفت.)


وقت برای استقرار حاکمیت مردم توسط ابزار شبکه های اجتماعی تنگ است و رهبران اجتماعی و معتمد مردم که تحت عنوان "عقلای جمهوری اسلامی" شناخته می شوند - سید محمد خاتمی ، هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری ، عبدالله نوری و ... -  هنوز امکان اقدام برای انجام وظایف تاریخی خود را دارند و انتظار این است که با اقدام موثر، هزینه تغییر در شرایط غیر قابل تحمل امروز را به حداقل ممکن برسانند.
فردا ممکن است قدری دیر شده باشد!
22 مرداد 1391

No comments:

Post a Comment