Tuesday, June 19, 2012

چه حقیر است فرستادن "داماد" برای اساسی ترین "مذاکره" هسته ای

قحط الرجال در یک حکومت چگونه واقع می شود؟



قحط الرجال بمثابه هر پدیده اجتماعی دیگری یک فرآیند دو گانه است.
اول آنکه اکثریت "افکار عمومی" از اساس کاری را که برای انجام آن کار "رجلی" لازم است، قبول ندارد!
دوم اینکه مجری کار به دلیل "کسر اعتماد به نفس" جرات سپردن آن کار را به "رجلی" که به غیر خودش است، ندارد.

دچار بودن به پدیده "قحط الرجال" به استناد هر دو گزاره فوق مرحله ای از "پروسه اعمال حاکمیت" مقتدرانه نمی تواند باشد و از نشانه های یک حکومت "توتالیتر" هم نیست.

مجموعه حکومتی که با پدیده قحط الرجال روبرو گردیده، اگر عاقل باشد می تواند به راحتی برآورد نماید که "نخبگان مناسب برای انجام امور اجرائی به دلیل اشراف به نادرستی "راه" حتی با قیمت ها و هزینه چند برابر "حاضر نیستند" در پروژه "باخت – باخت" مشارکت نمایند.

وچون این حکومت ها با "کسر اعتماد به نفس" پس از اطلاع از واقعیت "عدم پذیرش نخبگان " روبرو می شوند روی دوم سکه "عدم مقبولیت" خود را نشان خواهد داد. که به صورت "قحط الرجال" خود را می نمایاند.

مدیران ارشد که در پیش برد برنامه های خود با پدیده "قحط الرجال" روبرو می شوند، دو راه بیشتر ندارند:
اول آنکه به اصلاح "برنامه" به گونه ای بپردازند که ضمن تامین منافع و اهداف خصوصی "مقبولیت" حداقلی از نخبگان را نیزبه برنامه جلب نمایند.
ویا اینکه در لاک دفاعی فرو رفته سعی کنند کل مراحل اجرائی کار را "شخصاً" به انجام برسانند.

و اما "علم مدیریت" این آقایان را به شدت تنبیه خواهد کرد. چرا؟
برای اینکه سپردن "کار به افراد کاردان" حداقل مورد نیاز انجام هر پروژه ای است! و وقتی که بهترین "اهداف وبرنامه ها" بدست افراد "نا بلد" انجام میشوند. مثل دفاع "بد" تیشه بر ریشه "اصل کار" خواهد زد.

به همین دلایل پیش بر شمرده اما، شرایط "قحط الرجال" امروز که جناح حاکم با آن روبرو است. در میان نخبگان، بیشتر موجد "دلسوزی" است تا دلیل "عصبانیت"، چرا که پس از آغاز "فرآیند" و پدیدهء روبرو شدن با "قحط الرجال" در واقع بازی "یکی بر سر شاخ بن می برید" در "سیستم اعمال حاکمیت" شروع شده است.

مرحله ای از تاریخ که تحت عنوان " افکار عمومی اعمال حاکمیت را نمی پذیرند و حاکمان قادر به اعمال قدرت نیستند" شناخته می شود.

این فرآیندی است که از نماز جمعه 29 خرداد 1388 با قبول کلیه مسئولیت اقدامات "دوران"، توسط جناح حاکم در جامعه ما تشدید شده است. اینکه بزرگترین "داشته" حاکم در "مذاکرات هسته ای" از آقای سعید جلیلی  به آقای علی باقری "داماد خانواده" تغییر مکان می دهد نیز نمونه دیگری از ورود به تشدید بیشتر بحران "قحط الرجال" در اعمال حاکمیت است.

این که "مصلحان اجتماعی" در میان "نا باوری" اپوزیسیون برای جلوگیری از این نوع "سقوط حتمی" از آبروی خویش مایه می گذارند نیز از همین منظر قابل "ارزش یابی" است. آنها می دانند که با پیشرفت بحران "قحط الرجال" که همان نمونه تاریخی "کور کردن فرزندان توسط نادر شاه" فاتح هندوستان برای نشان دادن خسارت های آن کافی است. بیشترین خسارت بر کیان مملکت و ساکنان آن وارد خواهد شد و این پدیدهء "نادانی" در هیچ حالتی به نفع "جامعه" نیست و اگر می شود و تا می توان، باید از این نوع "سقوط" ابرام داشت.

برای ثبت در تاریخ هم که شده باید به اطلاع آقایانی که "بر سر شاخ" در حال "بن بریدن" هستند، رساند!
راه خروج از این بحرانی که به آن دچار شده اند بازگشت به "تکریم" افکار عمومی است و حداقل هزینه های این بازگشت "غلبه بر بحران قحط الرجال" در مسیر حرکت است که در پیش رو است.

ما آنچه شرط بلاغ است گفتیم!
پا فشاری بر ادامه اشتباهات بویژه "تحمل دولت نادانی" تا آخرین قطره وجود و عدم بازگشت به "جمهور مردم" پاشنه آشیل این مسیر است که آقایان پیش رو دارند. هنوزبرای قبول "جمهور مردم" که در انتخابات 88 بیان شده است. اندکی وقت باقی است.
یا حق
31 خرداد 1391

1 comment:

  1. علی باقری، برادر مصباح باقری است. مصباح باقری داماد آقای خامنه ای است. مصباح باقری، پسر آیت الله باقری کنی، برادر مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان و رئیس دانشگاه امام صادق است. آیت الله باقری کنی هم عضو مجلس خبرگان و قائم مقام دانشگاه امام صادق است. البته اینکه فامیل برادران مهدوی کنی و باقری کنی دو چیز است، آقای مهدوی کنی گفته است ما به علت مبارزات سیاسی زمان شاه فامیل خود را تغییر دادیم!!

    ReplyDelete